دفتر نشر فرهنگ اسلامی

پیرزن وسایل زیادی نداشت. کمی لباس کهنه بود و لحاف و تشک. بقیه وسایلش آن‌قدر کهنه و زنگ‌زده و داغون بودند که ارزش…

سرِ شش روز، چهار طاقۀ مخمل سبز، شدند دستمال‌هایی نیم‌متر در نیم‌متر. قیطان طلاییِ دورشان، «یا محمّد»ی که...

محمد، آن شب خواب عجیبی دید. در خواب، دید که با خواهرش مثل هر روز، رفته‌اند به پشت‌بام خانه‌شان. لینا به گلها و…

نفر اول گفت: «یک درخواست از شرکت تهیه نان داریم. موش‌ها همه‌جا هستند؛ در مزرعه، در کارخانه‌ی آرد، در نانوایی و در…

آن‌گاه که اندیشه‌های ناب در مصاف با اندیشه‌های غلط و یا افکار باطل به چالش کشیده می‌شوند، فرصت‌هایی پدید می‌آید که…

سیدمهدی من را روی زمین خواباند. تا تنم به خاک رسید، چشم‌هایم دوباره بسته شد. فقط گرمی بوسه‌اش را روی پیشانی‌ام حس…

صدها کتاب هم درباره حضرت محمد(ص) نوشته شود هنوز کافی نیست.

واژه حقوق، در حیات اجتماعی و تعاملات بین فردی، از پرتکرارترین واژه‌ها محسوب می‌شود. عموماً در مباحث حقوقی به اقسام…

وقتی پروانه‌ماهی را دید، با شادی فریاد کشید: «پروانه‌ماهی! ببین چه پولک‌های درخشانی دارم!»

کانگورو به کیسه‌ی روی شکمش نگاه کرد. الان بچه نداشت و می‌توانست استفاده‌ی دیگری از کیسه‌اش بکند. یعنی چند سیب در…