در رونمایی از کتاب «بهار که آمد و برف ها آب شدند…» مطرح شد؛ علامه جعفری معلمی که جوانان را دوست داشت.
نقش یک راهنما، معلم یا هدایتگر خوب و قرار گرفتن آنها در مسیر زندگی انسانها بهویژه در سن نوجوانی و جوانی معمولاً تحولآفرین و سازنده بوده است.
سالها پیش یک بازیگر مشهور سینما میگفت با حضور در یک مکان فرهنگی در کودکی مسیر زندگیاش با راهنمایی معلمان و مربیان تغییر کرده و او اکنون به هنرمندی نامآشنا تبدیل شده است.
دفتر نشر فرهنگ اسلامی با انتشار کتابی از داستان جوانی که بهواسطه زندگی در محلۀ سکونت علامه محمدتقی جعفری تصمیم میگیرد حیرانی و سرگشتگیهایش را با روحانی سرشناس در میان بگذارد تا شاید او بتواند به سؤالهایش پاسخ دهد.
سید محمدرضا دربندی در کتاب «بهار که آمد و برف ها آب شدند…» این داستان را تعریف میکند و از برخورد دوستانه و مهربانانه علامه ـ که در آن زمان محل رجوع بسیاری از عالمان و دانشمندان حوزه دین و فلسفه بوده است ـ با او سخن میگوید و تأملاتش را از این رفتوآمدها و زانوی ادبزدنها به زمین مقابل استاد، بازگو میکند.
دفتر نشر فرهنگ اسلامی ـ که این کتاب را منتشر کرده است ـ عصر روز ١٧ بهمن ١۴٠٠ نشستی برای معرفی و رونمایی از این اثر برگزار کرد تا چند نفر از نوجوانان و جوانان آن روز و مدرسان امروز دانشگاه، خاطرات خود را از همنشینی با علامه بیان کنند.
سخنرانان این آیین بهصورت عمده از اهمیت نقش یک راهنما و معلم خوب ـ حتی اگر بهصورت تصادفی در مسیر زندگی قرار بگیرد ـ و از کمبود چنین چهرههایی که نوجوانان و جوانان بتوانند در عصر حاضر، سرگشتگیها و حیرانیهای خود را با آنان درمیان بگذارند، سخن گفتند.
سؤال، جوانان را بهسوی جواب میکشاند
این نشست ابتدا با سخنان کوتاه محسن چینیفروشان مدیرعامل دفتر نشر فرهنگ اسلامی آغاز شد و او با بیان این که شرایط فعلی و رویآوردن نوجوانان و جوانان به فضای مجازی باعث افزایش سرگشتگیها و حیرانی بیشتر جوانان شده است و آنها دائم درباره هدف زندگی سؤال میکنند و البته خود این حیرانی آنان را در رسیدن به پاسخ کمک میکند و چه سعادتمند و خوشروزی بودند کسانی که در مسیر بزرگانی چون علامه جعفری قرار گرفتند.
از علامه جعفری درس انسانیت میآموختیم
سید مجتبی حسینی پژوهشگر و مفسر علوم قرآنی از کمبود چهرههایی که پاسخگوی سؤالهای جوانان و نوجوانان هستند در زمان حاضر سخن گفت و یادآور شد: در این ارتباط یک طرف، انسانهای بزرگی چون علامه جعفری قرار داشتند که هیچ نفسانیتی برای خودشان قائل نبودند نه میخواستند جیب کسی را خالی کنند نه به دنبال جمعآوری رأی در انتخابات بودند و با مهربانی و بدون تعلق، پذیرای جوانان ۱۷ و ۱۸ ساله میشدند و سوی دیگر، بچههایی که مانند شمع دور این بزرگان جمع میشدیم و بهاصطلاح تلمذ میکردیم.
او ادامه داد: آنچه برای ما مهم بود آن درسها و کتابها نبود و ما بهواقع خود علامه را میخواندیم و از ایشان درس انسانیت و آدمبودن را فرامیگرفتیم.
کسانی خود را مربی نسل جوان جا میزنند
محسن اسماعیلی حقوقدان، استاد و عضو هیئتعلمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران دیگر سخنران این آیین با بیان اهمیت سخنگفتن با جوانان به زبان نسل امروز تأکید کرد و گفت: این نوع آثار و یادآوریها به نسل سرگشته و حیران کمک میکند اما مشکل اینجاست که ما با یک قحط معنایی مصیبتبار روبرو هستیم که افرادی خودشان را به جای مربی جا میزنند و میخواهند جای امثال علامه جعفری را بگیرند در حالی که موضوع، تنها آن آموزشها نبود بلکه منش استاد برای ما اهمیت داشت.
وی ادامه داد: آنسالها و در محضر علامه جعفری چه قدر سؤالها جسورانه بود و ایشان آرام و با شوخی جواب میدادند و یکبار نوشته بودند اگر بدانی خدا دوست دارد تا کجا بروی یک لحظه از تکاپو نمیافتید نتیجهاش این که بعد از ۴۰ سال، حسرت آن روزهای دوستداشتنی را میخوریم. یک بار از ایشان پرسیده شد؛ چه کنیم مدرس شویم؟ بدون مکث گفتند دندان طمع و ترس را بکشید.
اسماعیلی یکی از ویژگیهای بارز علامه را اینگونه توصیف کرد که ایشان اصلاً مریدپرور و شاگردپرور نبودند و راه را باز میکردند و میگفتند از من جلو بزنید، مرد خدایی شوید و بروید.
او با انتقاد از کسانی که پیش شرط حضورشان و سخنرانیهایشان در بین نسل جوان، حضور دوربینهای صدا و سیما و خبرگزاریهاست و به موقعیتهای شغلی و تحصیلی تفاخر میکنند، تصریح کرد: وقتی کتاب «بهار که آمد و برف ها آب شدند…» را به جوانان امروز هدیه میکنیم شاید کسی باورش نشود که درِ خانه یک عالم را بزنی، بروی داخل و هرچه میگوید، بهتو آرامش بدهد. واقعاً در آنسالها در همین تهران نمیدانستیم پای درس چه کسی برویم و مشکل انتخاب داشتیم البته خود علامه هم هرچه داشتند از استادهایشان بود که همیشه از آنها بهنیکی یاد میکردند.
ارتباط علامه جعفری با جوانان با گرایشهای سیاسی مختلف
علی جعفری فرزند علامه جعفری نیز در سخنانی به بیان خاطراتی از رفتوآمدهای جوانان و ارتباط آنها با علامه اشاره کرد و گفت یکی از کارهای ایشان حضور در بین مردم و جامعه نخبگان بود و چه قدر این رفتارهای عملی برکت داشت و انسانساز بود. همان سالها جوانانی با گرایشهای مختلف فکری و سیاسی پیش علامه میآمدند و سؤالهایشان را مطرح میکردند حتی گزارشهای دستگاه امنیتی زمان شاه که بعدها منتشر شد عنوان میکرد که چگونه است ایشان حرف سیاسی مستقیم نمیزنند اما از همه گروههای مخالف رژیم در جلسات ایشان حاضر میشوند؟ چرا که در خانه همیشه باز و با مردم بود.
جعفری همچنین از آماده شدن کتاب زندگینامه خودنوشت استاد در ۴۰۰ صفحه با قلمی روان و ساده خبر داد که بهزودی بهدست ناشر سپرده میشود.
معنای زندگی پربسامدترین سؤال جوانان
در پایان این نشست که در مجتمع فرهنگی زیتون تهران برگزار شد، سید محمدرضا دربندی نویسنده کتاب از دو بیماری قرن یعنی از خودبیگانگی و فقدان هنجار نام برد و گفت: هنوز هم پربسامدترین سؤالهایی که جوانان امروز در سراسر جهان مطرح میکنند درباره معنا و هدف زندگی است و این کتاب تلاش کرده است که به این موضوع بپردازد.
او توضیح داد در بررسیهایش از ۲۵ کتاب با موضوع معنای زندگی به این نتیجه رسیده است که کتاب حاضر ۵ تفاوت عمده با دیگر آثار دارد که شامل «پرهیز از مفاهیم صرفاً ذهنی»، « عملی بودن تجربه و پرهیز از قصهپردازی صرف»، «پاسخگویی به سؤالهای امروز نسل جوان»، «ارائه در قالب داستانی پرکشش» و «همذاتپنداری خواننده با موضوعهای مطرح شده بهدلیل دستیافتنی بودن شخصیت» میشود.
کتاب «بهار که آمد و برف ها آب شدند…» نوشته سید محمدرضا دربندی از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی منتشر شده است و نویسنده در فصل نخست این کتاب با عنوان «مرده بُدم، زنده شدم» داستان پریشانخاطری خود را در اوایل نوجوانی و آشنایی با استاد علامه جعفری و راهنمایی ایشان در پیداکردن مسیر درست و معنادهی به زندگیاش را بیان میکند و در فصل دوم با عنوان «رواق تنهایی» به ارائه حاصل مطالعاتش در حوزه هدف و فلسفه زندگی و تدوین تجربه این راهیابی و استفاده از رهنمودهای استاد در این زمینه میپردازد.
فصل سوم این کتاب نیز با عنوان «اسوه»، با بیان خاطراتی از استاد به تبیین ویژگیهای یکی از افراد موفق و راهیافته پرداخته است تا الگوی مؤثری برای استفاده نسل سوم و چهارم پس از انقلاب اسلامی ایران باشد.
علاقهمندان هماکنون میتوانند این کتاب را با بهای ۲۳ هزارتومان و دیگر آثار دفتر نشر فرهنگ اسلامی را از فروشگاههای این مؤسسه در تهران و مشهد یا از طریق سایت فروش آن به نشانی اینترنتیwww.daftarnashr.orgتهیه کنند.