کودک و نوجوان روز خوب زیارت مادر گفت: وقتی به زیارت میرویم به امام میگوییم که خیلی دوستش داریم. میگوییم که میدانیم که او چه انسان بزرگی…
کودک و نوجوان هشتمین لبخند خدا امام نماز طلب باران را خواند و بعد از نماز دست دعا به سوی آسمان برداشت و از خداوند درخواست باران کرد. کمی بعد در…
کودک و نوجوان قطار سریع السیر در ایستگاه پیراشکی های خانگی داستان «قطار سریعالسّیر در ایستگاه پیراشکی خانگی»، روایت زندگی است که همچون قطار، مسیری دارد؛ مقصدی، واگنها و…
مراجع و کلیات سرگذشت اروپا این کتاب با نگاهی نو، به جریانشناسی هزارۀ دوم اروپا میپردازد. جریانی رازآلود که با فتح شبه جزیره ایبری توسط…
مراجع و کلیات اسلام و تعلیم و تربیت (ویراست جدید) کتابی که از نظر خوانندگان عزیز میگذرد با عنوانِ اسلام و تعلیم و تربیت تنظیم شدهاست. در کتاب حاضر، مسائل تربیتی در…
کودک و نوجوان فرشته ها (کتاب زیتون) یکباره نفسش برید و گریه کرد. تا به حال گریهی پدر را ندیده بودم. فکر نکرده بودم چهقدر دردناک و دلهرهآور است. اشک…
کودک و نوجوان روز اول، روز آخر (کتاب زیتون) علفها در یک چشم به هم زدن گُر گرفته بودند و زبانههای آتش تا بالای دیوار آمده بودند. همان موقع، رضا هوار کشان از…
کودک و نوجوان کوچه قهر و آشتی و غُول جنگ (کتاب زیتون) زن که انگار تحت تاثير برخورد آسيدجعفر قرار گرفته باشد، گفت: «چی بگم والله؟ شما اولاد پيغمبريد، صاحب اختياريد!»...
کودک و نوجوان کلاه اشرفی (داستان نوجوان) طلا و پدرش، مثل دیو وارد اتاق شدند. محمد سر به زیر انداخته بود و جنب نمیخورد. از این که طلا را دستکم گرفته بود و…
کودک و نوجوان بچه مرد (کتاب زیتون) چادر توی صورتش کشید و مویهکنان گفت: «خدا ذلیلش کنه! لب رودخونه نشسته بودم و لباس میشستم که قایق موتوری از سمت…