تفسیر نهجالبلاغه علامه جعفری از علم حضوری بهرهمند است
ماجرای نامه علامه امینی در عالم رؤیا
تفسیر نهجالبلاغه علامه جعفری از علم حضوری بهرهمند است
ماجرای نامه علامه امینی در عالم رؤیا
استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه شهودی که علامه جعفری در ابتدای جوانی داشت و امام علی(ع) را مشاهده کرده بود در تمام حیات ایشان اثر گذاشت، اظهار کرد: تفسیر نهجالبلاغه بر این مسئله اثر گذاشت و برخی از تفسیرها حاصل علم حضوری ایشان نه دانش حصولی بود.
به گزارش روابط عمومی دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛ مراسم رونمایی از ویراست جدید ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه اثر علامه محمدتقی جعفری، همزمان با گرامیداشت بیست و یکمین سال رحلت درگذشت علامه جعفری، ۹ آذر، با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقهمندان در کتابخانه علامه جعفری برگزار شد.
عبدالله نصری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، در این مراسم بیان کرد: آغاز کار شرح نهجالبلاغه از سوی علامه جعفری پیش از تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی بود که به ذهن علامه خطور کرده بود. در دهه ۴۰، ایشان مثنوی را برای جمعی تدریس میکرد و بعد تصمیم شد که مثنوی را تفسیر کند و بین سالهای ۴۹ تا ۵۵، این ۱۴ مجلد تفسیر مثنوی تألیف میشود. نکته مهم این است که فراموش نمیکنم روزهایی که شاید در سالهای ۵۲ تا ۵۴ بود، گاهی ایشان را میدیدم که از منزل در خیابان میدان خراسان این مطلب را زیر بغل میزدند و به خیابان ناصرخسرو، چاپخانه حیدری میبردند تا چاپ شود.
خدمات علمی با امکانات کم
وی تصریح کرد: برخی از بزرگان حوزه، امکاناتی را برای کارهای علمی دارند که باید هم داشته باشند، اما علامه از همه این مسائل در طول عمرش و حتی بعد از انقلاب محروم بود و این مسئله از ذهنم نمیرود. در سال ۵۵ به خاطر دارم که یکبار از ایشان پرسیدم که حالا که مثنوی تمام شده، چه میکنید؟ ایشان فرمودند که میخواهم نهجالبلاغه را تفسیر کنم و در مورد تفسیر قرآن پرسیدم که فرمودند، علامه طباطبایی با المیزان، کار شایسته را انجام داده و خلأ در این زمینه است.
نصری در ادامه افزود: برخی این تصور را داشتند که سالهایی که علامه تفسیر مثنوی را مینوشت، برخی از شخصیتهای حوزوی در آن روزها منتقد مثنوی بودند و از همین رو افرادی فکر میکردند که، چون به علامه گلایه میکردند که چرا مثنوی را شرح داده حالا میخواهد نهجالبلاغه را تفسیر کند. حال آنکه ایشان تا آن زمان اعتقاد داشت که ضرورتی دارد و بر اساس آن مثنوی را تفسیر کرد. چون یک متفکر مستقلی بودند و اعتقاد داشتند که باید راه خود را ادامه دهند، کار خودشان را به سرانجام رساندند و اگر هم به ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه پرداختند، از این جهت نبود که شائبهای پیش آمده و گویی گناهی در تفسیر مثنوی مرتکب شدند و برای از بین بردن آن، به نهجالبلاغه پرداخته باشند. جهتش این بود که ضرورت داشت.
دیدن علامه امینی در خواب
وی تصریح کرد: یکی از نزدیکان ایشان، علامه امینی را در خواب دیده بود که نامهای به او میدهد و میگوید این را به علامه برسانید. در عالم خواب میگوید که اجازه هست که آن را باز کنم؟ میگوید که ایرادی ندارد. در عالم خواب وقتی نامه را باز کردم، کلمات نورانی دیدم و یک نوشته معمولی نبود و علامه امینی گفته بود که به آقای جعفری بگویید که ما دستمان از دنیا کوتاه است و کاری که بنا بود در مورد حضرت امیر(ع) انجام دهیم در حد وسع انجام دادیم و شرح نهجالبلاغه ضرورتی است که شما انجام دهید و از سال ۵۵ به بعد شروع به تفسیر نهجالبلاغه میکنند.
نصری بیان کرد: میفرمودند که در ذهن من بود که بحث انسان و روابط چهارگانه با خود، دیگران، خدا و جهان هستی مهم است و وقتی که شرح مثنوی را نوشتم، دیدم که عظمت این مولای رومی میتواند مبنای علوی انسانی باشد. ایشان بعد از آنکه انگیزهاش قویتر شد، سراغ تفسیر نهجالبلاغه آمد. در آخرین دیداری که قبل از سفرشان به خارج از کشور برای درمان بیماری داشتیم، آقای محمدرضا حکیمی نیز بودند که در آن دیدار بحثی در مورد ترجمه غیردقیق یک واژه از سوی مرحوم شهیدی مطرح شد. در همین حیث، یکباره علامه احوالات عجیبی پیدا کردند و نگاهی کردند و گفتند، این «بیوفایی دنیا» را هیچ شخصیتی در عالم مانند علی(ع) ترسیم نکرده است و در این زمینه، مطالبی را با حال و احوالات عجیب و خاصی بیان کردند و گویی وارد عوالم دیگری شدند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: نکته این است که وقتی بحث از نهجالبلاغه میشود، برخی از شروح را داریم و برخی از معاصران، با شاگردان خود این کلاسهای شرح نهجالبلاغه را دارند که مجموعههایی نیز منتشر شده است و سعیشان مشکور باد، اما شرح علامه شرح دیگری است. چون از ابتدا در جریان اثر بودم، احساس کردم که ایشان، یک تحلیلی از علی(ع) در نهجالبلاغه ارائه میدهد که تحلیل فوقالعادهای است و صرفنظر از اینکه خطبهها شرح داده میشود، مطالبی بیان میشود که با شروح دیگر متفاوت است.