مشاهده سبد خرید “دفتر خاطرات من در بیمارستان” به سبد خرید شما افزوده شد.
روز اول، روز آخر (کتاب زیتون)
1,150,000ریال
علفها در یک چشم به هم زدن گُر گرفته بودند و زبانههای آتش تا بالای دیوار آمده بودند. همان موقع، رضا هوار کشان از او جدا شده و رفته بود بقیه را خبر کند…
موجود در انبار
شناسه محصول: روز اول، روز آخر (کتاب زیتون)
دسته: کودک و نوجوان
برچسب: داستان نوجوان فارسی, دفتر نشر فرهنگ اسلامی, روز اول، روز آخر, کتاب زیتون, معصومه میرابوطالبی
توضیحات
علفها در یک چشم به هم زدن گُر گرفته بودند و زبانههای آتش تا بالای دیوار آمده بودند. همان موقع، رضا هوار کشان از او جدا شده و رفته بود بقیه را خبر کند. لابد تا آن موقع فکر کرده بود مسعود فقط لاف میزند، اما او فکر همه چیز را کرده بود. با خودش کبریت آورده بود و میدانست نصرت برای نماز میرود مسجد و آن موقع روز کسی توی کوچهباغها نمیآید. چه وقتی بهتر از آن موقع. دیده بود شعلهها رسیدهاند به درخت توت و افتادن شاخهی سوختهی اولی را دیده بود. آن موقع تازه فهمیده بود چه کاری کرده… درخت جلوی چشمهایش داشت جان میداد.
-
نویسنده: معصومه میرابوطالبی
- ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی
- سال نشر: ۱۴۰۲
- نوبت چاپ: اول
- شمارگان: ۵۰۰
- قطــع: پالتویی کوتاه
- تعداد صفحات: ۱۹۲
- نـوع جلـد: شومیز
-
شابک: ۹۷۸۹۶۴۴۳۰۲۱۵۲
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “روز اول، روز آخر (کتاب زیتون)” لغو پاسخ
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.