کودک و نوجوان پیامبر و ابر فتاحی مهناز 17 می, 2020 محمد راه میرفت و من هم حرکت میکردم. سرش را بالا گرفت و مرا نگاه کرد و لبخند زد. لبخندش انگار زیباترین منظرۀ دنیا…
کودک و نوجوان پیامبر و زمین فتاحی مهناز 17 می, 2020 "دو کودک با کنجکاوی به شتر، مردم و پیامبر چشم دوختند. شتر اینطرف و آنطرف را نگاه می کرد و به راه رفتنش ادامه…
کودک و نوجوان پیامبر و ماه فتاحی مهناز 17 می, 2020 "به چشمهای پیامبر نگاه کردم. چشمانش میدرخشید و پر از نور بود. پیامبر دستش را بلند کرد و من چشمهایم را بستم و…
کودک و نوجوان پیامبر و موریانه فتاحی مهناز 17 می, 2020 "با مهربانی لبخند زد و گفت: «آمدم به تو و دوستانت خسته نباشید بگویم. آفرین به شما موریانههای باوفا و مهربان! تاریخ…