آقا بهمن، نفسش را با کلافگی بیرون داد و نگاهی به سید کرد و گفت: «والا اگه شما فهمیدی، من هم فهمیدم سید جان! …
آقا بهمن، نفسش را با کلافگی بیرون داد و نگاهی به سید کرد و گفت: «والا اگه شما فهمیدی، من هم فهمیدم سید جان! …
آقا بهمن، نفسش را با کلافگی بیرون داد و نگاهی به سید کرد و گفت: «والا اگه شما فهمیدی، من هم فهمیدم سید جان! کلافهام کرده این بچه! یک ساعته اینجا نشسته میگه کفشم رو بده، کفشم رو بده. حالا کدوم کفش؟ اللّه اعلم!»
سید نگاهی مهربان به دخترک و پاهای برهنهاش کرد و گفت: «چی شده دخترم؟ کفشهات رو گم کردی بابا جان؟»
نویسندگان: دنیا اسکندرزاده، محمد کریمی، مرضیه فعله گری
شابک: ۹۷۸۹۶۴۴۳۰۵۲۰۷