کتاب خاتم: راز دریاچه نامرئی

330,000ریال

من احساس کردم بابا هم ترسیده ولی صورتش مثل کسانی نبود که می‌ترسند؛ بیشتر شبیه آدم‌های عصبانی بود. فکر کردم شاید بابا هم مثل مامان دوست ندارد که ما بفهمیم ترسیده است…

افزودن به سبد خرید

Description

من احساس کردم بابا هم ترسیده ولی صورتش مثل کسانی نبود که می‌ترسند؛ بیشتر شبیه آدم‌های عصبانی بود. فکر کردم شاید بابا هم مثل مامان دوست ندارد که ما بفهمیم ترسیده است؛ برای همین صورتش را این ‌شکلی کرده. ولی من نترسیده بودم. حتی یک احساس خوب هم داشتم. حالا ما روی دریاچۀ نامرئی بودیم و آن را نمی‌دیدیم، و در یک جای اسرار‌آمیز گم شده بودیم، فکر می‌کردم داخل سرزمین قصه‌ها هستیم.

  • نویسندگان: علیرضا بختیاری فر و جمعی از دوستان

  • ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی
  • سال نشر: ۱۴۰۳
  • نوبت چاپ: اول
  • شمارگان: ۵۰۰
  • قطــع: رقعی کوتاه
  • تعداد صفحات: ۴۰
  • نـوع جلـد: شومیز
  • شابک: ۹۷۸۹۶۴۴۳۰۰۵۳۰

داستان نوجوانراز دریاچه نامرئیعلیرضا بختیاری فرکتاب خاتممجموعه داستان کوتاه
کودک و نوجوان