اما کمکم عقب ماندیم. ده قدم، صد قدم، سیصد قدم، به پانصد قدم که رسیدیم، سر کردهمان از جلو با اسب به تاخت به طرف ما آمد و در حالی که شلاقش را در هوا میچرخاند، فریاد کشید: «تکان بخورید. مگر نمیبینید چقدر از همه دور ماندهاید؟»
اما کمکم عقب ماندیم. ده قدم، صد قدم، سیصد قدم، به پانصد قدم که رسیدیم، سر کردهمان از جلو با اسب به تاخت به طرف ما آمد و در حالی که شلاقش را در هوا میچرخاند، فریاد کشید: «تکان بخورید. مگر نمیبینید چقدر از همه دور ماندهاید؟»
اما کمکم عقب ماندیم. ده قدم، صد قدم، سیصد قدم، به پانصد قدم که رسیدیم، سر کردهمان از جلو با اسب به تاخت به طرف ما آمد و در حالی که شلاقش را در هوا میچرخاند، فریاد کشید: «تکان بخورید. مگر نمیبینید چقدر از همه دور ماندهاید؟»
نویسنده: حمیدرضا شاه آبادی
شابک: ۹۷۸۹۶۴۴۳۰۱۵۶۸